آن مرد در باران آمد. محمود مرادی گُمش تپه از پشت پنجره کلاس راحت می دیدمش . در گوشه ای از حیاط مدرسه پناه گرفته بود. چتر سباه رنگ بزرگش را باز کرده بود و نگاهش به پنجره کلاسی بود که من از پشت یکی از نیمکتهایش نگاهم رویش ثابت مانده بود . صدای معلم توی کلاس چهارم اوج می گیرد و گاهی با حسی غریب همراه می شود صدای دلنشینش هنوز هم همراهم است حتا گاهی بهانه ای می شود برای قدم زدن در کوچه های خلوت خاطرات کودکی
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت